فرشته ای به نام مادر بر بالین کودک مبتلا به سرطان
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۵۶۹۰۲
به گزارش خبرنگار مهر، مادران، به جرأت مهمترین افرادی هستند که در طول فرآیند درمان، در کنار کودکان مبتلا به سرطان حضور دارند. ارتباط حسی و عاطفی بین کودکان و مادران، یکی از قویترین ارتباطهای انسانی است و جان هر دو را به هم وصل میکند؛ ممکن است مادر درد بیماری را حس نکند، اما رنجی که او در طول فرایند درمان تحمل میکند، بسیار بیشتر از کودک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ندا دادخواه مدیر بخش خدمات حمایتی مؤسسه خیریه محک در این باره گفت: حمایت از خانوادهها در کنار درمان فرزندشان، یکی از مهمترین دغدغههای محک است. پایش سلامت روانی خانواده در مواجهه با بحرانی مانند سرطان فرزند، یکی از مهمترین اقدامات محک در طول فرایند درمان محسوب میشود. واحد خدمات حمایتی همواره در تلاش است تا پس از ارزیابیهای انجام شده، نقش به سزایی در عبور از فرایند سوگ و شوک مواجه با بیماری و رسیدن به پذیرش و بهبود شرایط ایفا کند.
وی با بیان آنکه طبق دستورالعمل وزارت بهداشت (جز در مواردی استثنا) در طول بستری در بیمارستان، مادران میبایست همراه کودک باشند، افزود: بر همین اساس تمرکز خدمات حمایتی محک بر مادران، بیشتر از پدران حس میشود. در محک تلاش میشود تا پدران به نقش اصلی خود در خانواده بپردازند و مراقبت از سایر فرزندان و همچنین تأمین هزینههای غیردرمانی خانواده را بر عهده بگیرند.
داده خواه ادامه داد: بر همین اساس مادران در مراقبت از کودک مبتلا به سرطان در خط مقدم مبارزه با این بیماری قرار دارند. آنها مسئولیتهای مختلفی را به عهده میگیرند؛ حضور مداوم در بیمارستان به عنوان همراه، مدیریت داروها، هماهنگی وقت معاینههای پزشکی و مدیریت روند درمان. آنها شرایطی را فراهم میکند که فرزندشان تا حد امکان آسودهترین شرایط فیزیکی را تجربه کند، نسبت به علائم بیماری کودک هشیار هستند و همواره در تلاشند تا محیطی محبتآمیز برای فرزندانشان فراهم کنند. همه این امور به فرآیند بهبودی کمک شایانی میکند.
مدیر خدمات حمایتی محک گفت: مادران در مسیر درمان سرطان فرزندشان، عشق بیقید و شرط و حمایت عاطفی فراوانی را نثار کودک خود میکنند. آنها آرامش و احساس امنیت را در طول روشهای درمانی دشوار، دوره بستری و دورههای بازیابی فراهم میکنند. حضور و گرمای آغوشِ مهربان آنها، اضطراب، ترس و استرس را در کودکان کاهش میدهد و حس در کنترل بودن شرایط و امنیت را در فرزندانشان پدید میآورد.
کد خبر 5986583 حبیب احسنی پورمنبع: مهر
کلیدواژه: موسسه محک سرطان کودکان سرطانی پویش ملی سلامت سازمان غذا و دارو اهدای خون سازمان نظام پزشکی بدن درد وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی کلسترول کرمان اورژانس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تعرفه های پزشکی معاونت درمان وزارت بهداشت خدمات حمایتی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۵۶۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاد، اما خسته!
این بخش کوتاهی از یکی از برنامههای شبکهای فارسیزبان است که بهتازگی تعطیل شده است اما فارغ از همه پیشزمینهها و قصاوتهایمان نسبت به اهداف این شبکه و زیرسؤال بردن نهاد خانواده، واقعا تحقیقات علمی چنین نظری دارند؟ زنان بدون فرزند، زندگی شادتری نسبت به مادران دارند؟ این سؤالی است که مرور برخی از پژوهشهای علمی و گفتوگو با کارشناسان این حوزه، میتواند به آن پاسخ بدهد! «این نتایج علمی، از کدام دادههای بهدست آمده حرف میزنند؟ کدام مادران؟ در کدام مناطق؟ با کدام ساختار شخصیتی؟» این را فیروزه روستا، متخصص و مشاور سلامت مادران میگوید که تحقیقاتی اینچنینی را رد میکند و معتقد است که بدون شک، تعریف شادی در آدمهای مختلف، متفاوت است: «برخی افراد، ساختار شخصیتیشان بهگونهای است که انرژی بالایی دارند و بهطور کلی شخصیتی برای مادری کردن دارند؛ این افراد اگر مادر نباشند و مادری نکنند، غمگین خواهند بود. اما از طرف دیگر، برخی افراد استقلال بیشتری دارند، انرژیشان را از تنهایی و سکوت میگیرند و ممکن است با مادری کردن، آنچنان که باید، ارتباط برقرار نکنند.» در واقع خانم روستا میگوید که نمیتوان خوشحالی از مادر بودن یا نبودن را به همه آدمها و همه زنان ارتباط داد؛ بلکه این موضوع ارتباط مستقیمی به ویژگیهای شخصیتی آن زن دارد. پس تحقیقاتی که همه زنها یا قریب بهاتفاق آنها را در یک دسته جای میدهد و راضی یا ناراضی از مادری خود میداند، تحقیقات جامع و کاملی نیستند و نمیتوان به آنها استناد کرد.چیزی شبیه گرسنگی
آنچیزی که نمیتوان آن را پنهان و کتمان کرد، غریزه مادری است که نهفقط در وجود انسانها، بلکه در وجود حیوانها هم به شکلی ویژه وجود دارد. موضوعی که فیروزه روستا آن را به گرسنگی و نیاز به غذا خوردن تشبیه میکند: « خب بر کسی پوشیده نیست که اگر انسان از نیازهایش عبور کند و به آنها پاسخ بدهد، حالش بهتر و انسان شادتری خواهد بود.» به نظر میرسد که اگر از منظر علمی و پژوهشی هم بخواهیم تبعات خوشحالی یا ناراحتی مادر بودن را بررسی کنیم، پاسخ دادن به نیاز و غریزه مادری، باعث میشود که آن زن، فردی شادتر از کسی باشد که این غریزه را نادیده گرفته استکلیشهای است اما واقعیت دارد؛ اینکه دختران از همان دوران کودکی و در بازیهایشان هم همیشه نقش مادر را دارند؛ آنها برای بچههای کوچکتر از خودشان یا عروسکهایشان نقش مادر را ایفا میکنند. اتفاقی که البته صرفا مختص به کشور ما نیست که آن را محصول سنت و فرهنگ ایران بدانیم بلکه عروسکبازی و مادری کردن، یک بازی بینالمللی برای دخترانی در هرکجای این جهان است. موضوعی که نشاندهنده ریشه ذاتی دختران به مادر بودن و فرزند داشتن است.این ماجرا تا آنجا پیش رفته است که حتی بهزیستی هم یکی از بندهای قوانینش را به دختران مجردی اختصاص داده است که تمایل به فرزندخواندگی دارند؛ دخترانی که نیاز به مادری کردن در وجودشان ریشه دارد و حالا بههر دلیلی، شرایط ازدواج و فرزنددار شدن برایشان مهیا نشدهاست! حالا چه میشود کرد؟ بهزیستی دومین اولویت درخواستهای فرزندخواندگیاش بعد از زن و شوهری که هیچوقت صاحب بچه نشدهاند را به این دختران مجرد و سپس به زن و شوهری که بچهای دارند و تمایل دارند فرزند بعدیشان، فرزند خونی خودشان نباشد اختصاص داده است. در واقع این نیاز آنقدر جدی است که در اولویت دوم قرار گرفته است و اتفاقا خبرها و آمارهای بهدست آمده نشان میدهد که استقبال و تقاضای دختران جوان از این قانون، بیشتر از آن چیزی که پیش از این تصور میشد؛ انگار که حالشان با داشتن بچه، بهتر است!
این ظاهر نهچندان شاد!
اما چرا آنچه ما در جامعه از یک مادر میبینیم، چندان شاد و خوشحال به نظر نمیرسد؟: «واقعیت این است که انتظاری که جامعه امروز از زنان و مادران دارد، با ۴۰سال پیش فرقهایی جدی و اساسی دارد. زنان در چنین جامعهای باید زیبا و خوشاندام باشند، از منظر علمی و اجتماعی، حرفی برای گفتن داشته باشند، مادری ایدهآل باشند، از همسرشان حمایت کنند، حواسشان به پدر و مادرشان باشند، اوضاع خانه را همیشه در بهترین حالت خود نگه دارد و...خب همه اینها باعث میشود که زن، انرژی زیادی صرف کند، خسته شود و نتواند از مادری کردن که حالا به همه مسئولیتهای قبلیاش اضافه شده، آنطور که باید لذت ببرد و شاد و خوشحال به نظر برسد.» خانم روستا به «جامجم» میگوید که زنان بهواسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایتهای بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند: «آنوقت است که میتوانیم بگوییم مادران، به سبب پاسخ به غریزهشان و از طرف دیگر بهدلیل حمایتهایی که از آنها میشود، افراد شادتری نسبت به کسانی هستند که فرزندی ندارند.» اما این حمایت چقدر عملی میشود؟ به نظر میرسد که در روزگاری که همه دولتها به سمت افزایش جمعیت میروند، لازم است که فکری به حال ارتباط عاطفی و پیوند عمیق و امنیتی که فرزند از مادرش میگیرد، بکنند. آنوقت است که اگر مادری بداند بعد از بچهدار شدن و استراحت لازم، سرکارش برمیگردد و صندلیاش برای او حفظ خواهد شد، خوشحال خواهد بود. در غیر این صورت، از مادری که همه مسئولیتها بر دوش اوست، شغلش را از دست داده، بیخوابی میکشد، خسته است و... چه انتظاری برای شاد بودن داریم؟: «در این میان فراموش نکنید که بخش قابلتوجهی از این حمایتهای لازم، از سمت پدران و همسران است که تامین میشود و زمینه را برای حال خوب مادر فراهم میکند.»
نرگسخانعلی زاده - گروه جامعه